نویسنده کتاب «صحیفه فاطمیه» با بیان اینکه ۱۳ قول درباره روز شهادت حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) از جانب مورخان و محدثان نقل شده است، به مشهورترین قول در این زمینه اشاره کرد.
امام صادق فرمود: اگر فدک از آن ما بود هیچ سیدی در عالم فقیر نمی ماند.
با سلام شب شهادت مادرم زهراست.
کمی می خوام از فدک بگم.
مادر ما تو خونه نشسته بود یه وقت دید در می زنند. در را که باز کرد دید کارگر فدک بود. همان کارگری که خود بی بی حضرت زهرا او را نصب نمود.مادر فرمود چرا اینجایی گفت چند نفر از جانب اولی (لعن الله علیه) آمدند و مرا از آنجا با کتک بیرون کردند و گفتند فدک مال ماست.
مادر ما فرزند دلبندش مجتبی را صدا کرد باهم به مسجد رفتند و دیدند آن ملعون روی منبر نشسته است و برای مردم به ظاهر مسلمان صحبت میکند.
مادرم گفت چرا فدک را از من گرفتی؟
ملعون پاسخ داد فدک مال تو نیست.(ای بی حیا)
مادرم گفت من قباله دارم.
ملعون گفت قباله ات را بیار.
مادر به زحمت از خانه قباله اش را آورد
آن ملعون در ملاء عام آب دهان انداخت و قباله را پاره کرد
مادرم گفت شاهد دارم
بی حیا گفت شاهدت کیست؟
مادر گفت ام ایمن
جواب داد ام ایمن زن است فایده ندارد
مادر گفت حسن و حسین سیدان شباب اهل الجنه
نامرد گفت اینان کودکند
مادرم با افتخار گفت شوهرم علی
حرومی با تمسخر گفت به روباه گفتند شاهدت کیست گفت دمم.
لعنت بر اولی
خستین مسیری را که این دعا برای زندگی رقم میزند، خداشناسی است، زیرا شروع این دعا با اوصاف خداست. کسی که میخواهد امام زمانش را بشناسد، اول باید خدا را بشناسد. در دوران غیبت نیز سفارش شده که دعای «اللهم عرفنی نفسک...؛ خدایا خودت را به من بشناسان که اگر تو را نشناسم پیامبرت را نمی شناسم و اگر پیامبر را نشناسم حجتت را نمی شناسم و اگر حجت خدا را نشناسم از دین گمراه می شوم» را زیاد بخوانید.
سلام،بهانه
تو خودت بهتر از همه می دانی که چقدر این روزها دل ما آدم ها مثل هوای شهرمان گرفته است.
آمده ام روبه رویت ایستاده ام.
راستی گفتی کدام سمت بروم به تو می رسم ؟!مستقیم!؟
ایستاده ام وپنجره ی دلم را رو به رویت باز کرده ام ، می خواهم کمی از هوای گرم وعاشقانه ات را به دلم بدهی.چند دقیقه ایست که خیلی خسته ام!
می خواهم بخوانمت،دوباره،از نو،از ته دل وتو گوش بدهی مثل همیشه،آرام وعاشقانه.
نه! نیامده ام به گله وشکایت،نیامده ام تا از خستگی هایم به تو بگویم!
آمده ام تا با تو شبی عاشقانه داشته باشم،پشت همین پنجره!
عزیز دل ها!
می خواهم لبخند بزنی تا کنده شوم از روی زمین وپرواز کنم، اوج بگیرم.می خواهم گرمای دستانت را به سردی دستانم ببخشی تا ترس هایم بریزد.
خداخداخدا
می خواهم تکرارت کنم
خدا خدا
می خواهم آنقدر تکرارت کنم تا که آرام جانم شوی.